معرفی وبلاگ
اگه نظر بدید خوشحال میشم)
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 22861
تعداد نوشته ها : 9
تعداد نظرات : 3
Online User

statistics

نیت کنید و اشاره فرمایید

.


IranSkin go Up
Rss
طراح قالب

روزي يك زوج،بيست و پنجمين سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند.

آنها در شهر مشهور شده بودند. به خاطر اينكه در طول 25 سال حتي كوچكترين اختلافي با هم نداشتند.تو اين مراسم سردبيرهاي روزنامه هاي محلي هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون (راز خوشبختي شون رو) بفهمند.

سردبير ميگه:آقا واقعا باور كردني نيست؟ يه همچين چيزي چطور ممكنه؟

شوهره روزاي ماه عسل رو بياد مياره و ميگه:بعد از ازدواج براي ماه عسل به شميلا رفتيم،اونجا ...

براي اسب سواري هر دو،دو تا اسب مختلف انتخاب كرديم.اسبي كه من انتخاب كرده بودم خيلي خوب بود ولي اسب همسرم به نظر يه كم سركش بود.سر راهمون اون اسب ناگهان پريد و همسرم رو زمين انداخت .

همسرم خودشو جمع و جور كرد و به پشت اسب زد و گفت :"اين بار اولته" دوباره سوار اسب شد و به راه افتاد.

بعد يه مدتي دوباره همون اتفاق افتاد اين بار همسرم نگاهي با آرامش به اسب انداخت و گفت:"اين دومين بارت" بعد بازم راه افتاديم .وقتي كه اسب براي سومين بار همسرم رو انداخت خيلي با آرامش تفنگشو از كيف برداشت و با آرامش شليك كرد و اونو كشت.

سر همسرم داد كشيدم و گفتم :"چيكار كردي رواني؟ حيوان بيچاره رو كشتي! ديونه شدي؟"

همسرم با خونسردي يه نگاهي به من كرد و گفت:"اين بار اولت بود"



سه شنبه 1390/10/6 10:28
X